“جوشا هریس” طراحی است که قصد دارد با ایده پرینترهای سه بعدی در آینده صنعت لباس را زیر سوال برده و راه جالب تری را برای بدست آوردن لباس ارائه دهد.
این روزها لباس های مختلفی با طرح و رنگ های متفاوت در بازار وجود دارد که انتخاب از میان آن ها بسیار سخت است، همچنین با محدود بودن اندازه ها ممکن استآانچه مد نظر دارید را پیدا نکنید.
در آینده اما با مشکلات امروزی در مورد لباس مواجه نخواهید بود چرا که “جوشا هریس” دستگاهی را طراحی کرده است که به شما این امکان را می دهد تا هر لباسی را که دوست دارید در خانه پرینت بگیرید و بر تن کنید.
این دستگاه قرار است برای سال 2050 ساخته شود و به دو صورت کار می کند. در روش اول شما اندازه و ابعاد قسمت های مختلف بدن و رنگ و طرح های مختلف را انتخاب می کنید و سپس با تایید لباس برای شما پرینت گرفته می شود.
در روش دوم دستگاه با متصل شدن به فروشگاه های مختلف انواع آخرین مدل های لباس را بدست می آورد و با خرید هر کدام لباس برای شما پرینت گرفته می شود.
این دستگاه دقیقا در روزها شلوغی که بازارها مملو از جمعیت است و یا آنکه شما توانایی خرید ندارید بسیار مفید است و البته باید منتظر بمانیم تا این دستگاه صنعت لباس را متحول کند.
این لباس ها همچنین از موادی ساخته می شوند که به راحتی قابل بازیافت و گیاهی هستند. به همین دلیل به محیط زیست آسیبی نمی رسانند.
تاریخ : یکشنبه 92/4/30 | 10:13 صبح | نویسنده : | نظرات ()
دانشمندان کره ای با استفاده از فناوری نانو روشی را یافته اند که صفحات نمایشگرهای لمسی می توانند فشار انگشت را به انرژی الکتریکی تبدیل کنند.
به گزارش سرویس علم و فن آوری پایگاه اطلاع رسانی صبا به نقل از خبرگزاری مهر، استفاده از نمایشگرهای لمسی در لپ تاپ، تلفنهای همراه هوشمند، پخش کننده های MP3 و لوح- رایانه های نسل جدید رواج گرفته است در این راستا نمایشگرهای لمسی چه از نظر طراحی و چه از نظر ادغام با عملکردهای دیگر درحال تکامل هستند. در این میان، گروهی از پژوهشگران دانشگاه "سانگ کیونکوان" با همکاری شرکت سامسونگ در حال توسعه نمایشگرهای لمسی هستند که می توانند انرژی حاصل از فشار انگشت را به انرژی الکتریکی تبدیل کنند.
این محققان موفق شدند روی یک غشای پلاستیکی، الکترودهای شفاف و انعطاف پذیر را چاپ کنند و این نمایشگر لمسی جدید را بسازند.
تولید انرژی الکتریکی در این نمایشگر به خاطر "اثر فیزیوالکتریک" به دست می آید در روش "اثر فیزیوالکتریک" از خاصیت ماده ای استفاده می شود که اگر تحت یک فشار مکانیکی قرار گیرد توانایی ساخت پتانسیل الکتریکی را دارد.
درحال حاضر از این اثر در کاربردهای دیگر نیز استفاده می شود که معروفترین آنها دستگاههایی است که انرژی حاصل از لرزش قدمها بر روی پیاده رو و یا حرکت خودروها بر روی خیابان را به انرژی الکتریکی تبدیل می کنند.
براساس گزارش تکنولوژی ریویو، در نمایشگر لمسی جدید سامسونگ از نانولوله های یک ماده فیزیوالکتریک که همانند یک ساندویچ بین الکترودهای از جنس گرافن با رسانایی بالا و ورقه های پلاستیک انعطاف پذیر پوشیده است استفاده می شود.
این ترکیب می تواند فشار حاصل از لمس را به انرژی الکتریکی تبدیل کند.
این دانشمندان امیدوارند ظرف 4- 5 سال آینده از این نمایشگرهای لمسی جدید با قابلیت تولید انرژی در صنایع محصولات الکترونیکی مصرفی استفاده کنند.
|
تاریخ : یکشنبه 92/4/30 | 5:4 صبح | نویسنده : | نظرات ()
سریع ترین خودروی برقی جهان که ساخت شرکت دیترویت الکتریک است در نمایشگاه خودروی شانگهای رونمایی شد.
سرعت این خودرو که SP:01 نام دارد می تواند به سرعت 249 کیلومتر بر ساعت برسد و صفر تا صد آن 3.7 ثانیه طول می کشد.
نسبت توان به وزن موتور این خودرو 201 اسب بخار(150 کیلووات) و گشتاور موتور 225 نیوتون متر است. دیترویت الکتریک تلاش کرده تا وزن خودرو را پایین نگه دارد و این کار را با توجه خاص به بسته باتری و استفاه از فیبرکربن برای بدنه و آلومینیوم برای پلتفورم آن صورت داده است.
تاریخ : یکشنبه 92/4/30 | 4:58 صبح | نویسنده : | نظرات ()
در نتیجه تحقیقات جدید، خانه های آینده با ابرمواد جدیدی رنگ می شوند که از نور خورشید انرژی الکتریسته تولید کرده و حتی برحسب درخواست تغییر رنگ می دهد.
سطح جدیدی که محققان دانشگاه منچستر ساخته اند به باریکی کاغذ و انعطاف پذیر است که می تواند نور خورشید را جذب کرده و هم اندازه پنلهای خورشیدی، الکتریسیته تولید کند. این نوآوری جدید می تواند برای ایجاد نوعی پوشش خارجی ساختمانها به کار رود تا برق مورد نیاز وسائل داخل منزل را فراهم کرده و کارکردهای دیگری چون تغییر رنگ داشته باشد. |
محققان اکنون امیدوارند این فناوری را بیشتر توسعه دهند و رنگی تولید کنند که بتوان آن را به عنوان رنگ بیرون از ساختمان مورد استفاده قرار داد. اما از سوی دیگر دانشمندان اظهار داشتند که این مواد جدید می تواند به نسل جدید از دستگاه های کوچک فوق باریک چون تلفنهای همراه این امکان را بدهند که انرژی خود را توسط نور خورشید تأمین کنند.
کنستانتین نووسلف یکی از برندگان نوبل که گرافین را کشف کرده، اظهار داشت: ما تلاش کردیم فراتر از گرافن برویم که این امر با ترکیب گرافن با مواد ضخیم تک اتمی صورت گرفت. همچنین تلاش می کنیم لایه های مختلف این مواد را روی یکدیگر قرار دهیم تا مواد جدیدی با خواص منحصر به فرد به دست آوریم. درست مثل یک کتاب، هر صفحه دارای اطلاعاتی است اما تمام صفحات با هم یک کتاب را تشکیل می دهند.
وی افزود: این تحقیقات نشان می دهد که ما می توانیم یک دستگاه بسیار متفاوت فتوولتائیک تولید کنیم. این مسئله که مواد تولید شده قابل انعطاف است، استفاده از آن را تسهیل می کند.
برنده جایزه نوبل 2010 یادآور شد: این تحقیقات می تواند نتایجی فراتر از سلولهای خورشیدی در بر داشته باشد.
نتایج این تحقیقات در مجله ساینس منتشر شده است.
در سال 2004، آندره گایم و کنستانتین نووسلف از دانشگاه منچستر موفق به ساخت گرافین شده و نشان دادند که قضیه مرمین-واگنر که ماده دوبعدی را غیرممکن و چنین مادهای را غیرپایدار می دانست، نمیتواند کاملا درست باشد. جایزه نوبل فیزیک 2010 نیز به علت ساخت مادهای دو بعدی به این دو دانشمند تعلق گرفت.
تاریخ : یکشنبه 92/4/30 | 4:47 صبح | نویسنده : | نظرات ()
دانشمندان لامپ ال ای دی بسیار کوچکی ساخته اند که می توان آن را به مغز تزریق کرد.
در حال حاضر سیم های فیبر نوری باید به مغز حیوانات آزمایشگاهی وارد شود تا نور را به مناطق مورد نظر ببرند. این شیوه احتمالا شاهد تحول و پیشرفت خواهد بود چرا که محققان موفق به ساخت لامپ های LED بسیار ریزی شده اند که می توان آنها را به مغز تزریق کرد. |
این لامپ ها خودشان به کوچکی یک تک سلول هستند و بر روی انتهای یک نوار پلاستیکی انعطاف پذیر که باریکتر از تار موی انسان است، چاپ شده اند. این لامپ ها را می توان با استفاده از یک سوزن تزریق میکرویی به دقت به اعماق مغز با کمترین اختلال در بافت مغز تزریق کرد.
یک آنتن بی سیم و یک مدار یکسو کننده جریان برق در بالای سر حیوان آزمایشگاهی قرار داده می شود تا انرژی فرکانس رادیویی را از طریق نوار پلاستیکی به LEDرسانده و آن را روشن کند.
این مودول مهار انرژی می تواند در صورت عدم استفاده، از سر جدا شود. در مقابل وقتی که سیم فیبر نوری در حال استفاده است این حیوان باید به یک لیزر که نور را فراهم می کند متصل باشد.
"جان راجرز" از دانشگاه ایلی نویز و "مایکل بروچاس" از دانشگاه واشنگتن مجریان این طرح، همچنین گستره ای از دیگر میکرودستگاه های نیمه رسانا ساخته اند که قابلیت تزریق به مغز را به همین شیوه دارند. این دستگاه ها شامل گرم کننده ها، حسگرهای دما و نور و الکترودهایی می شود که می توانند فعالیت برق را تحریک و ثبت کنند.این وسایل را نه تنها به مغز بلکه به دیگر عضو ها می توان تزریق کرد.
بنا بر اظهارات راجرز مطالعه رفتارهای پیچیده، تعاملات اجتماعی و واکنش های طبیعی نیازمند فناوری هایی است که کمترین مشکل و مزاحمت را ایجاد کنند.
وی افزود: سیستمی که ما ارائه کرده ایم به حیوان امکان می دهد تا آزادانه حرکت کند و با دیگران به شیوه طبیعی خودشان ارتباط داشته باشد اما در همین زمان کنترل کامل و دقیقی را از انتقال نور به اعماق مغز داریم.
تاریخ : یکشنبه 92/4/30 | 4:25 صبح | نویسنده : | نظرات ()
تجزیه و تحلیل مدار داخلی تلویزیون
برای تغذیه کردن بلوک های تشکیل دهنده یک تلویزیون نیاز یک منبع تغذیه می باشد که این بلوک از قسمت های : 1- ورودی 220 ولت (برق شهر) 2-ترانس کاهنده 3-فیوز های محافظ 4-مدار یک سو ساز 45-خازن صافی 6-مدار رگولاتور 7- مدار مقایسه کننده 8-مدار نمونه گیر 9-یک فیلتر فعال 10-تقویت کننده و... تشکیل شده است.اساسا این بلوک به این صورت کار می کند که ابتدا ولتاژ 220 ولتی برق شهر توسط ترانس کاهنده به مقدار 24 ولت کاهش می یابد.پس پس از عمل یک سو سازی ولتژ AC به DC تبدیل شده و پس از صاف شدن توسط خازن صافی برای تثبیت آن به مدار رگولاتور اعمال می شود.اگر تغییراتی در خروجی ظاهر شود توسط مدار نمونه گیر و مدار مقایسه تشخیص داده می شود و سپس توسط مدار تقویت کننده و مدار رگولاتور این مشکل رفع می شود و به حالت قبل بر می گردد.در ورودی برق شهر یک فیوز 75/0 آمپر قرار داردتا از ترانس محافظت کند.پس از کاهش دامنه سیگنال ورودی توسط ترانس کاهننده در ثانیه این ترانس یک مدار یک سو ساز D 901 تا D 904 قرار دارد C 905 یا خازن صافی می باشد و یک فیوز 2 آمپر بعد از خازن صافی قرار دارد که از مدار تلویزیون محافظت می کند.R 901 به عنوان مقاومت راه انداز و Q 901 و Q 902 به عنوان مدار رگولاتور می باشد.Q 902 برای تقویت کنندگی و Q 904 برای تقویت کنندگی خطا و عمل مقایسه کنندگی را انجام می دهد که آمپر آن توسط یک دیود زنر به زمین و یک مقاومت به مثبت تغذیه وصل شده است تا ولتاژ مبنا را تامین کند.بین آن به یک مدار نمونه گیر که از VR 901 و دو مقاومتی که با آن سری شده متصل است و همچنین Q 903 به عنوتن یک فیلتر فعال برای منبع تغذیه عمل می کند.
تیونر و بالون
امواج RF از طریق آنتن وارد طبقه کادر آنتن و سپس وارد تیونر می شود چون آنتن دارای آمپدانس 300 اهمی می باشد و امپدانس ورودی تلویزیون 75 اهمی می باشد برای تطبیق امپدانس از مدار بالون یا کادر آنتن استفاده می کنیم.این تلویزیون دارای 2 تیونر می باشد 1- تیونر VHF 2-تیونر UHF . وظیفه تیونر این است که از میان امواج فضایی یک موج را انتخاب کند و آن را به فرکانس میانی تبدیل نماید.ورودی تیونر VHF امواج RF و B+ و AGC تاخیر و ورودی UHF و باید زمین باشد و خروجی های آن فرکانس میانی صوت و تویر و BU+ می باشد.تیونر VHF دارای 3 ترانزیستور که Qv03 به عنوان اسیلاتور و Qv02 جهت و همچنین درون آن مدارات هماهنگ وچود دارد تا فرکانس هی خاصی را انتخاب کنند.سیگنال RF وارد تیونری می شود البته قبل از یک فیلتر FM وجود دارد و فرکانس های FM را حذف می کند.سپس از مدار هماهنگ اول فرکانس مورد نضر عبور کرده و سپس از یک تقویت از مدار هماهنگ دوم هم عبور کرده و وارد بلوک میکسری می شود ورودی میکسر یک سیگنال RF و یک سیگنالی است که توسط اسیلاتور محلی ساخته می شود می باشد که خروجی میکسر تفاظل این دو فرکانس ورودی یعنی سیگنال IF می باشد که پس از یک طبقه فیلتر از طریق کابل کواکسیال وارد بورد تلویزیون می شود.تیونر UHF دارای چنین مداراتی است ولی چون فرکانس در آن بالاست به جای سلف در مدار هماهنگ از صفحه های روزنه دار استفاده می شود و خروجی UHF به VHF و ترازیستور که برای اسیلاتور است استفاده نمی شود.
طبقه IF
سیگنال مرکب صوت و تصویر (9/38 و 4/33)به همراه سیگنال های مزاحم (9/31 و 4/40)از طریق کابل کواکسیال از خروجی تیونر VHF وارد اولین طبقه بورد تلویزیون یعنی طبقه IF می شود.این طبقه وظیفه دارد سیگنال های IF صوت و تصویر را تقویت کند و سیگنال های مزاحم را حذف کند و همچنین عمل جداسازی سیگنال مرکب از روی کریر (جدا کردن تصویر از روی کریر)و ساخت فرکانس IF تفاظلی صوت 5/5 MHZ را انجام دهد.ورودی این طبقه سیگنال مرکب صوت و تصویر و امواج مزاحم و AGC تاکیدی می باشد.خازن C 101 به عنوان خازن کوپلاژ می باشد و L 101 و C 102 و C 103 به عنوان یک فیلتر میان گذلر جهت عبور فرکانس های میانی و مزاحم می باشد.L 102 و C 105 یک فیلتر ترکیبی می باشد که فرکانس صوت 4/33 مگاهرتز را به اندازه 20 دسیبل تضعیف می کند تا از تداخل فرکانس های صوت و تصویر در مراحل بعدی جلوگیری شود.مقاومت R 102 و C 107 و C 106 و L 103 به عنوان یک فیلتر P مانند می باشد که فرکانس صوت ما قبل 4/40 را حذف می کند.ترانزیستور Q 101 به عنوان اولین تقویت کننده IF می باشد که در کلاس A کار می کند که در امیتر این ترانزیستور R 103 جهت پایداری حرارتی و C108 خازن بایپس می باشد.بیس این ترانزیستور از طریق R 104 به امیتر Q 102 جهت کلکتور Q 101 از طریق مقاومت R 106 از طریق سلف L 105 بایاس می شود.دومین تقویت کننده این طبقه Q 102 می باشد که سیگنال از طریق C 110 به بیس این ترانزیستور اعمال می شود.این تقویت کننده در کلاس A کار می کند که کلکتور آن از سر وسط ترانس T 101 بایاس می شود و بیس این تقویت کننده از طریق R 124 از طبقه AGC بایاس می شود و پایه امیتر آن R 108 جهت پایداری حرارتی و c 111 خازن بایپس می باشد.T101 تطبیق امپدانس میدان دو طبقه می باشد و L 104 و C 109 به عنوان فیلتر پایین گذر می باشند و T 101 و C 115 و C116 جهت عبور فرکانس میانی صوت و تصویر می باشد.سومین تقویت کننده ترانزیستور Q 103 که در کلاس A کار می کند می باشد که بیس آن از طریق R 108 و R 69 بایاس می شود و کلکتور آن از طریق سر وسط T 102 و R 12 و R 113 بایاس می شود و T 102 یک فیلتر میان گذز جهت عبور فرکانس میانی می باشد که R 111 برای عریض تر کردن پهنای باند فیلتر می باشد.T 101 و C 119 و C 120 و دیودی که درون T 103 وجود دارد عمل آشکار سازی تصویر AM را انجام می دهد و این قسمت از مدار عمل ساخت سیگنال تفاضل صوت MHZ5/5 را انجام می دهد.سپس سیگنال تفاضل صوت و سیگنال آشکار شده تصویر به بیس Q 201 (تقویت کننده اولیه ویدیو) که یک درایور تصویر می باشد اعمال می شود.
تقویت کننده صوت
پس از ساخت سیگنال تفاضلی صوت در طبقه IF و پس از یک طبقه تقویت توسط Q 201 (درایور ویدیو)در کلکتور این ترانزیستور سیگنال تفاظل IF صوت از طریق خازن کوپلاژ C 304 و عبور از فیلتر T 101 و C331 وارد آی سی آشکار ساز صوت می شود.پایه 1 و 2 این آی سی پایه ورودی و پایه 3 این آی سی زمین می باشد.این آی سی یک آی سی آشکار ساز صوت می باشد و آشکار سازی آن به صورت FM می باشد.پایه 4 و 5 توسط خازن به +B وصل شده و پایه 6 و 7 به وسیله مقاومت و خازن زمین شده است.پایه 8 به عنوان خروجی و پایه 9 و10 L 101 که یک IF می باشد سیگنال را به اندازه 90 درجه اختلاف فاز می دهد.پس از آشکار سازی صوت از پایه 8 آی سی از طریق RB 13 به ولوم جهت تغییر حجم صدا و همچنین ولوم دیگر هم وجود دارد که با یک خازن موازی می باشد.جهت تنظیم tone صدا می باشد و وصل شده است. سیگنال سر وسط ولوم از طریق خازن کوپلاژ C 312 به بیس Q 301 که به عنوان راه انداز صدا می باشد اعمال می شود.پس این سیگنال به تقویت کننده صوت خروجی اعمال می شود این تقویت کننده از نوع پوش پول می باشد که از دو ترانزیستور مخالف Q 303 و Q 304 تشکیل شده است و Q 302 جهت بایاس این دو ترانزیستور به کار می رود.R 312 و C 318 مدار دیکوپلینگ می باشد تا سیگنال صوت وارد خط تغذیه نشود.R 311 به عنوان مقاومت بوت استراپ جهت افزایش امپدانس ورودی به کار می رود. سیگنال صوت از طریق C 317 به بلند گو اعمال می شود.همچنین یک جک هدفون بر اعمال فیش هدفون در خروجی قرار دارد و هنگامی که این فیش اعمال می شود بلندگو از داخل قطع خواهد شد و صدا از هدفون شنیده می شود.
طبقه قدرت ویدیو
در امیتر Q201 یک فیلتر 5/5 جهت حذف فرکانس صوت قرار دارد تا سیگنال صوت وارد طبقه قدرت ویدیو نشود که این فیلتر شامل R 202 و C 201 و C202 و L203 می باشد. سیگنال تصویر پس از یک پیش تقویت به بیس ترانزیستور q 202 اعمال می شود و چون این ترانزیستور باید حداکثر تقویت را انجام دهد نیاز به ولتاژ کلکتور بالا دارد.(حدود 95 ولت)چون این ولتاژ را نمی توان از منبع ولتاژ گرفت و در نتیجه از پایه 9 ترانس H.V که توسط D808 وC207 یکسو و صاف شده جهت بایاس کلکتور آن به آن اعمال شده است.سیگنال بعد از تقویت توسط q 202 از طریق خازن کوپلاژ و مقاومتی که کاتد سری شده است به کاتود لامپ تصویر اعمال می شود که پایه شماره 7 لامپ تصویر می باشد.این مقاومت سری برای کنترل چراغ کاتود است.پایه 6 و8 لامپ تصویر فیلبمان لامپ تصویر می باشد که به پایه 4 و5 ترانس H.V وصل شده است.وظیفه D404 این است که ولتاژ پایه 4و5 ترانس H.V را یکسو می کند.پایه شماره 2 لامپ تصویر شبکه کنترل می باشد.که تعداد الکترون ساتع شده به صفحه تصویر را کنترل می کند.همچنین C 206 به عنوان کشنده لکه می باشد.وقتی که تلویزیون خاموش می شود با اعمال ولتاژ مثبت به کاتد از ارسال الکترون جلوگیری می کند.پایه شماره 3 لامپ تصویر شبکه پرده می باشد که الکترون های ساتع شده را هم جهت و هم راستا می کند..پایه شماره 4 لامپ تصویر شبکه متمرکز کننده می باشد.که الکترون های ساتع شده همجهت را به صورت کانونی و متمرکز در می آورد.پایه شماره 5 زمین می باشد و یک سوراخی در پشت لامپ تصویر وجود دارد که از طبقه افقی از ترانس H.V یک سیم توسط یک پستانک آن متصل شده است.این سیم به پایه یک ترانس H.V متصل است.یک ولتاژ بالا در حدود 15 کیلو ولت تولید می کند و این ولتاژ از طریق پستانک به اند اصلی متصل می شود و به الکترون های ساتع شده شتاب می دهد و آنها را با سرعت به جلوی صفحه نمایش هدایت می کند تا با برخورد این الکترون ها به9 مواد فسفر سانس نور تولید می شود.در بخش تقویت کننده قدرت ویدیو دو پتانسیومتر جود دارد.VR201 پتانسیومتر برایتنس تصویر میباشد که ولتاژ اعمال شده به کاتد را کنترل می کند .VR202 پتانسیومتر کنتراست می باشد که برای کنترل روشنایی تصویر می باشد این پتانسیومتر با مقاومت Q 202 سری شده .با افزایش این مقاومت باعث می شود AV کم در نتیجه تصویر تیره تر شود.
AGC
سیگنال مرکب تصویر از امیتر Q201 با یک انشعاب به قسمت AGC وارد می شود.
تاریخ : شنبه 92/4/29 | 5:13 عصر | نویسنده : | نظرات ()
تفاوت تلویزیون پلاسمایی و LCD چیست؟
? پرسشهای زیر ممکن است در خریدن تلویزیون برای شما هم مطرح شود: ? کدامیک از این دو بهترند؟
? تفاوت تلویزیون پلاسمایی و LCD چیست؟
هنگامی که میخواهید بین خریدن تلویزیون پلاسمایی و LCD(صفحه کریستال مایع) انتخاب کنید، در واقع دارید میان دو تکنولوژی در حال رقابت مقایسه انجام میدهید. هر دوی این تکنولوژیها دو روی یک سکه دیجیتال هستند و در تلاش برای رسیدن به نتایج مشابهی هستند: تصاویر شفاف و با رنگ طبیعی.
در تلویزیونهای پلاسمایی نور از سلولهایی منفرد ساطع میشود و میتواند با ظرافت سایههای رنگها را با جزئیات بیشتری نشان دهد، در حالیکه صفحههای LCD از نور پشتی لولههای فلورسانس استفاده میکنند که از میان یک شاتر کرکرهمانند عبور میکنند.
این سیستمهای رقیب در سالهای اخیر بازار را به دست گرفتهاند و اگر شما بخواهید یک تلویزیون جدید بخرید احتمال از یکی از این دو تکنولوژی در آن استفاده شده است.
به زبان ساده به علت آنکه طریقه ساطعشدن نور از صفحههایی پلاسمایی، کیفیت و وضوح رنگ از این صفحهها تاثیر بسیار بیشتری در بینندگان در اتاقی ایجاد میکند که نور محیطی آن کمتر است مثلا در اتاق نشیمن. اما برعکس اگر میخواهید تلویزیونی را برای یک محل پرنورتر مثلا آشپزخانهتان بخرید، کارآیی LCD بسیار بیشتر است.
گرجه سازندگان این مسئله را که تلویزیونهای پلاسمایی برق بیستر مصرف میکنند، کارشناسان مستقل مدعیاند که برق مصرفی این نوع تلویزیونها تقریبا دو برابر بیشتر است.
? آیا بزرگتر زیباتر است؟
شکی نیست که صفحه تلویزیونها دارد بزرگ و بزرگتر میشود، اما گروههای مصرفکنندگان میگویند شاهدی وجود ندارد که هرچه صفحه نمایش تلویزیون بزرگتر شود، تصویر ان هم بهتر شود. البته اگر درخشندگی بالا مد نظر باشد، مطمئنا صفحه بزرگتر تاثیرگذارتر است.
در هرحال تردیدی وجود ندارد که یک خانواده متوسط که برای خریدن تلویزیون به فروشگاه میرود به اندازه و رنگ تلویزیون و حتی نوع طراحی دستگاه کنترل راه اهمیت بیشتری میدهد تا ظرافتهای چگونگی انتقال تصاویر بر روی صفحه نمایش.
? آیا باید تلویزیون را به دیوار آویزان کرد؟
امروزه با دسترس قرار گرفتن صفحههای نمایش مسطح میتوانیم آنها را روی دیوار نصب کرد. البته توجه داشته باشید که گیرهها و وسائل ثابتکننده روی دیوار را باید جدا بخرید و معمولا باید از کمک یک کارشناس برای نصب آنها استفاده کنید که مستلزم هزینه اضافی است و نیز بروشورهای بیشتری باید بخوانید.نهایتا باید مطمئن شوید که دیوار قدرت تحمل وزن این صفحه نمایش سنگین را داشته باشد.
? تلویزیون وضوح بالا چیست؟
وضوح بالا یا HD به معنای سیگنالهای تلویزیونی است که که با وضوح بیشتری نسبت به قالبهای سنتی پخش میشوند و در نتیجه تصاویر واضحتر و زندهتری را بوجود میآورند.برای مثال در آمریکا که این سیستم برای اولین بار در میانه دهه 1990 ارائه شد و اکنون نیز رواج بیشتری دارد – تلویزیونهای HD پنج برابر بیشتر نسبت به تلویزیونهای معمولی اطلاعات ویدئویی بیشتری را به نمایش میگذارند. در انگلیس در بسیاری از دستگاههای تلویزیون چه پلاسمایی و چه LCD قابلیت HD تلقیق شده است.
اما بسیاری از افراد نمیدانند که خریدن یکی از این سیستمها ضرورتا به معنای نشاندادن خودکار تصاویر با وضوح بالا نیست. چرا که در حال حاضر تنها مشترکان تلویزیونهای کابلی و ماهوارهای کانالهای با کیفیت HD را در اختیار دارند ( و برای آن هزینه اضافی میپردازند). به عقیده کارشناسان تا زمانی که پخش تلویزیونی زمینی به شکل HD درآید زمان زیادی باقی است.
? تلویزیونهای قدیمی تا کی همچنان کار خواهند کرد؟
سیگنالهای تلویزیونی آنالوگ قدیمی در انگلیس از سال 2012 به بعد متوقف خواهند شد، به این ترتیب اگر شما تلویزیون غیردیجینال داشته باشید و مشترک تلویزیون کابلی، ماهوارهای یا فرمتهای گوناگون آنها نباشید، تلویزیونتان در این زمان کاملا بیمصرف میشود. علت آن است که همه سرویسهای تلویزیونی کابلی/ماهوارهای/رایگان در این زمان با شکل دیچیتال پخش خواهند شد و این فرمت نهایتا به هنجار معمول پخش تلویزیونی بدل خواهد شد. البته مادامی که مشترک یکی از این فرمت ها باشید، تلویزیون قدیمیتان مشکلی ایجاد نخواهد کرد. و لازم نیست نگران HD، LCD و پلاسما و غیره باشید. حتی هنوز میتوانید تلویزیونهای آنالوگ غیردیجیتال را به خصوص به شکل پرتابل برای اتاق خواب و ... بخرید، اما هنگام خرید این تلویزیونها در نظر داشته باشید که انها هنگامی که انقلاب دیجیتال در سال 2012 کاملا تحققیابد، دیگر کار نخواهند کرد.
تاریخ : شنبه 92/4/29 | 5:11 عصر | نویسنده : | نظرات ()
هوش مصنوعی
هوش مصنوعی، دانش ساختن ماشین ها یا برنامههای هوشمند است. همانگونه که از تعریف فوق-که توسط یکی از بنیانگذاران هوش مصنوعی ارائه شده است- برمیآید،حداقل به دو سؤال باید پاسخ داد: تعریف دیگری که از هوش مصنوعی میتوان ارائه داد به قرار زیر است: « هوش مصنوعی، شاخهایست از علم کامپیوتر که ملزومات محاسباتی اعمالی همچون ادراک (Perception)، استدلال(reasoning) و یادگیری(learning) را بررسی کرده و سیستمی جهت انجام چنین اعمالی ارائه میدهد.» «هوش مصنوعی، مطالعه روشهایی است برای تبدیل کامپیوتر به ماشینی که بتواند اعمال انجام شده توسط انسان را انجام دهد.» به این ترتیب میتوان دید که دو تعریف آخر کاملاً دو چیز را در تعریف نخست واضح کردهاند. علاوه بر این، کامپیوترهای امروزی با روشهایی کاملاً مکانیکی(منطقی) توانستهاند در برخی جنبههای استدلال، فراتر از تواناییهای انسان عمل کنند. بدین ترتیب، آیا میتوان در همین نقطه ادعا کرد که هوش مصنوعی تنها نوعی دغدغه علمی یا کنجکاوی دانشمندانه است و قابلیت تعمق مهندسی ندارد؟(زیرا اگر مهندسی، یافتن روشهای بهینه انجام امور باشد، به هیچ رو مشخص نیست که انسان اعمال خویش را به گونهای بهینه انجام میدهد). به این نکته نیز باز خواهیم گشت. اما همین سؤال را میتوان از سویی دیگر نیز مطرح ساخت، چگونه میتوان یقین حاصل کرد که کامپیوترهای امروزین، بهترین ابزارهای پیادهسازی هوشمندی هستند؟ رؤیای طراحان اولیه کامپیوتر از بابیج تا تورینگ، ساختن ماشینی بود که قادر به حل تمامی مسائل باشد، البته ماشینی که در نهایت ساخته شد(کامپیوتر) به جز دسته ای خاص از مسائل قادر به حل تمامی مسائل بود. اما نکته در اینجاست که این «تمامی مسائل» چیست؟ طبیعتاً چون طراحان اولیه کامپیوتر، منطقدانان و ریاضیدانان بودند، منظورشان تمامی مسائل منطقی یا محاسباتی بود. بدین ترتیب عجیب نیست، هنگامی که فوننیومان سازنده اولین کامپیوتر، در حال طراحی این ماشین بود، کماکان اعتقاد داشت برای داشتن هوشمندی شبیه به انسان، کلید اصلی، منطق(از نوع به کار رفته در کامپیوتر) نیست، بلکه احتمالاً چیزی خواهد بود شبیه ترمودینامیک! به هرحال، کامپیوتر تا به حال به چنان درجهای از پیشرفت رسیده و چنان سرمایهگذاری عظیمی برروی این ماشین انجام شده است که به فرض این که بهترین انتخاب نباشد هم، حداقل سهلالوصولترین و ارزانترین و عمومیترین انتخاب برای پیادهسازی هوشمندیست. بنابراین ظاهراً به نظر میرسد به جای سرمایهگذاری برای ساخت ماشینهای دیگر هوشمند، میتوان از کامپیوترهای موجود برای پیادهسازی برنامههای هوشمند استفاده کرد و اگر چنین شود، باید گفت که طبیعت هوشمندی ایجاد شده حداقل از لحاظ پیادهسازی، کاملاً با طبیعت هوشمندی انسانی متناسب خواهد بود، زیرا هوشمندی انسانی، نوعی هوشمندی بیولوژیک است که با استفاده از مکانیسمهای طبیعی ایجاد شده، و نه استفاده از عناصر و مدارهای منطقی. در برابر تمامی استدلالات فوق می توان این نکته را مورد تاُمل و پرسش قرار داد که هوشمندی طبیعی تا بدان جایی که ما سراغ داریم، تنها برمحمل طبیعی و با استفاده از روش های طبیعت ایجاد شده است. طرفداران این دیدگاه تا بدانجا پیش رفتهاند که حتی ماده ایجاد کننده هوشمندی را مورد پرسش قرار داده اند، کامپیوتر از سیلیکون استفاده می کند، در حالی که طبیعت همه جا از کربن سود برده است. مهم تر از همه، این نکته است که در کامپیوتر، یک واحد کاملاً پیچیده مسئولیت انجام کلیه اعمال هوشمندانه را بعهده دارد، در حالی که طبیعت در سمت و سویی کاملاً مخالف حرکت کرده است. تعداد بسیار زیادی از واحدهای کاملاً ساده (بعنوان مثال از نورونهای شبکه عصبی) با عملکرد همزمان خود (موازی) رفتار هوشمند را سبب می شوند. بنابراین تقابل هوشمندی مصنوعی و هوشمندی طبیعی حداقل در حال حاضر تقابل پیچیدگی فوق العاده و سادگی فوق العاده است. این مساُله هم اکنون کاملاً به صورت یک جنجال(debate) علمی در جریان است. در هر حال حتی اگر بپذیریم که کامپیوتر در نهایت ماشین هوشمند مورد نظر ما نیست، مجبوریم برای شبیهسازی هر روش یا ماشین دیگری از آن سود بجوییم. هوش مصنوعی به خودی خود علمی است کاملاً جوان. در واقع بسیاری شروع هوش مصنوعی را 1950 می دانند زمانی که آلن تورینگ مقاله دورانساز خود را در باب چگونگی ساخت ماشین هوشمند نوشت (آنچه بعدها به تست تورینگ مشهور شد) تورینگ درآن مقاله یک روش را برای تشخیص هوشمندی پیشنهاد میکرد. این روش بیشتر به یک بازی شبیه بود. باید دقت کرد که تورینگ به دو دلیل کاملاً مهم این نوع از ارتباط(ارتباط متنی به جای صوت) را انتخاب کرد. اول این که موضوع ادراکی صوت را کاملاً از صورت مساُله حذف کند و این تست هوشمندی را درگیر مباحث مربوط به دریافت و پردازش صوت نکند و دوم این که بر جهت دیگری هوش مصنوعی به سمت نوعی از پردازش زبان طبیعی تاکید کند. در هر حال هر چند تاکنون تلاشهای متعددی در جهت پیاده سازی تست تورینگ صورت گرفته مانند برنامه Eliza و یا AIML (زبانی برای نوشتن برنامههایی که قادر به chat کردن اتوماتیک باشند) اما هنوز هیچ ماشینی موفق به گذر از چنین تستی نشده است. درباره نکته اول به تفصیل تا بدین جا سخن گفته ایم؛ اما نکته دوم نیز به خودی خود باید مورد بررسی قرارگیرد. این که توانایی درک زبان نشانه هوشمندی است تاریخی به قدمت تاریخ فلسفه دارد. از نخستین روزهایی که به فلسفه(Epistemology) پرداخته شده زبان همیشه در جایگاه نخست فعالیتهای شناختی قرار داشته است. از یونانیان باستان که لوگوس را به عنوان زبان و حقیقت یکجا به کار میبردند تا فیلسوفان امروزین که یا زبان را خانه وجود میدانند، یا آن را ریشه مسائل فلسفی میخوانند؛ زبان، همواره شاُن خود را به عنوان ممتازترین توانایی هوشمندترین موجودات حفظ کرده است. با این ملاحظات میتوان درک کرد که چرا آلن تورینگ تنها گذر از این تست متظاهرانه زبانی را شرط دستیابی به هوشمندی میداند. تست تورینگ اندکی کمتر از نیمقرن هوش مصنوعی را تحت تاُثیر قرار داد اما شاید تنها در اواخر قرن گذشته بود که این مسئله بیش از هر زمان دیگری آشکار شد که متخصصین هوش مصنوعی به جای حل این مسئله باشکوه ابتدا باید مسائل کماهمیت تری همچون درک تصویر ( بینایی ماشین ) درک صوت و… را حل کنند. به این ترتیب با به محاق رفتن آن هدف اولیه، اینک گرایشهای جدیدتری در هوش مصنوعی ایجاد شدهاند. در سالهای آغازین AI تمرکز کاملاً برروی توسعه سیستمهایی بود که بتوانند فعالیتهای هوشمندانه(البته به زعم آن روز) انسان را مدل کنند، و چون چنین فعالیتهایی را در زمینههای کاملاً خاصی مانند بازیهای فکری، انجام فعالیتهای تخصصی حرفهای، درک زبان طبیعی، و…. میدانستند طبیعتاً به چنین زمینههایی بیشتر پرداخته شد. در زمینه توسعه بازیها، تا حدی به بازی شطرنج پرداخته شد که غالباً عدهای هوش مصنوعی را با شطرنج همزمان به خاطر میآورند. مککارتی که پیشتر اشاره شد، از بنیانگذاران هوش مصنوعی است این روند را آنقدر اغراقآمیز میداند که میگوید: «محدود کردن هوش مصنوعی به شطرنج مانند این است که علم ژنتیک را از زمان داروین تا کنون تنها محدود به پرورش لوبیا کنیم.» به هر حال دستاورد تلاش مهندسین و دانشمندان در طی دهههای نخست را میتوان توسعه تعداد بسیار زیادی سیستمهای خبره در زمینههای مختلف مانند پزشکی عمومی، اورژانس، دندانپزشکی، تعمیرات ماشین،….. توسعه بازیهای هوشمند، ایجاد مدلهای شناختی ذهن انسان، توسعه سیستمهای یادگیری،…. دانست. دستاوردی که به نظر میرسد برای علمی با کمتر از نیم قرن سابقه قابل قبول به نظر میرسد. در 1943،Mcclutch (روانشناس، فیلسوف و شاعر) و Pitts (ریاضیدان) طی مقالهای، دیدههای آن روزگار درباره محاسبات، منطق و روانشناسی عصبی را ترکیب کردند. ایده اصلی آن مقاله چگونگی انجام اعمال منطقی به وسیله اجزای ساده شبکه عصبی بود. اجزای بسیار ساده (نورونها) این شبکه فقط از این طریق سیگنال های تحریک (exitory) و توقیف (inhibitory) با هم درتماس بودند. این همان چیزی بود که بعدها دانشمندان کامپیوتر آن را مدارهای (And) و (OR) نامیدند و طراحی اولین کامپیوتر در 1947 توسط فون نیومان عمیقاً از آن الهام میگرفت. امروز پس از گذشته نیمقرن از کار Mcclutch و Pitts شاید بتوان گفت که این کار الهام بخش گرایشی کاملاً پویا و نوین در هوش مصنوعی است. پیوندگرایی (Connectionism) هوشمندی را تنها حاصل کار موازی و همزمان و در عین حال تعامل تعداد بسیار زیادی اجزای کاملاً ساده به هم مرتبط میداند. شبکههای عصبی که از مدل شبکه عصبی ذهن انسان الهام گرفتهاند امروزه دارای کاربردهای کاملاً علمی و گسترده تکنولوژیک شدهاند و کاربرد آن در زمینههای متنوعی مانند سیستمهای کنترلی، رباتیک، تشخیص متون، پردازش تصویر،… مورد بررسی قرار گرفته است. علاوه بر این کار بر روی توسعه سیستمهای هوشمند با الهام از طبیعت (هوشمندیهای ـ غیر از هوشمندی انسان) اکنون از زمینههای کاملاً پرطرفدار در هوش مصنوعی است. الگوریتم ژنیتک که با استفاده از ایده تکامل داروینی و انتخاب طبیعی پیشنهاد شده روش بسیار خوبی برای یافتن پاسخ به مسائل بهینه سازیست. به همین ترتیب روشهای دیگری نیز مانند استراتژیهای تکاملی نیز (Evolutionary Algorithms) در این زمینه پیشنهاد شده اند. دراین زمینه هر گوشهای از سازو کار طبیعت که پاسخ بهینهای را برای مسائل یافته است مورد پژوهش قرار میگیرد. زمینههایی چون سیستم امنیتی بدن انسان (Immun System) که در آن بیشمار الگوی ویروسهای مهاجم به صورتی هوشمندانه ذخیره میشوند و یا روش پیدا کردن کوتاهترین راه به منابع غذا توسط مورچگان (Ant Colony) همگی بیانگر گوشههایی از هوشمندی بیولوژیک هستند. گرایش دیگر هوش مصنوعی بیشتر بر مدل سازی اعمال شناختی تاُکید دارد (مدل سازی نمادین یا سمبولیک) این گرایش چندان خود را به قابلیت تعمق بیولوژیک سیستمهای ارائه شده مقید نمیکند. CASE-BASED REASONING یکی از گرایشهای فعال در این شاخه میباشد. بعنوان مثال روند استدلال توسط یک پزشک هنگام تشخیص یک بیماری کاملاً شبیه به CBR است به این ترتیب که پزشک در ذهن خود تعداد بسیار زیادی از شواهد بیماریهای شناخته شده را دارد و تنها باید مشاهدات خود را با نمونههای موجود در ذهن خویش تطبیق داده، شبیهترین نمونه را به عنوان بیماری بیابد. به این ترتیب مشخصات، نیازمندیها و تواناییهای CBR به عنوان یک چارچوب کلی پژوهش در هوش مصنوعی مورد توجه قرارگرفته است. البته هنگامی که از گرایشهای آینده سخن میگوییم، هرگز نباید از گرایشهای ترکیبی غفلت کنیم. گرایشهایی که خود را به حرکت در چارچوب شناختی یا بیولوژیک یا منطقی محدود نکرده و به ترکیبی از آنها میاندیشند. شاید بتوان پیشبینی کرد که چنین گرایشهایی فرا ساختارهای (Meta –Structure) روانی را براساس عناصر ساده بیولوژیک بنا خواهند کرد.
و در نهایت تعریف سوم هوش مصنوعی از قرار زیر است:
هر دوی این نکات کماکان مبهم و قابل پرسشند. آیا تنها این نکته که هوشمندترین موجودی که میشناسیم، انسان است کافی است تا هوشمندی را به تمامی اعمال انسان نسبت دهیم؟ حداقل این نکته کاملاً واضح است که بعضی جنبههای ادراک انسان همچون دیدن و شنیدن کاملاً ضعیفتر از موجودات دیگر است.تاریخ هوش مصنوعی
فرض کنید شما در یک سمت یک دیوار (پرده یا هر مانع دیگر) هستید و به صورت تله تایپ باآن سوی دیوار ارتباط دارید و شخصی از آن سوی دیوار از این طریق با شما در تماس است. طبیعتاً یک مکالمه بین شما و شخص آن سوی دیوار میتواند صورت پذیرد. حال اگر پس از پایان این مکالمه، به شما گفته شود که آن سوی دیوار نه یک شخص بلکه (شما کاملاً از هویت شخص آن سوی دیوار بیخبرید) یک ماشین بوده که پاسخ شما را میداده، آن ماشین یک ماشین هوشمند خواهد بود، در غیر این صورت(یعنی در صورتی که شما در وسط مکالمه به مصنوعی بودن پاسخ پی ببرید) ماشین آن سوی دیوار هوشمند نیست و موفق به گذراندن تست تورینگ نشده است.
همانگونه که مشخص است، این تست نیز کماکان دو پیش فرض اساسی را در بردارد:
افقهای هوش مصنوعی
تاریخ : شنبه 92/4/29 | 5:9 عصر | نویسنده : | نظرات ()
ترانس جریان (CT)
ترانسفورماتور جریان از دو سیم پیچ اولیه و ثانویه تشکیل شده که جریان واقعی در پست از اولیه عبور نموده و در اثر عبور این جریان و متناسب با آن، جریان کمی (در حدود آمپر) در ثانویه به وجود میآید. ثانویه این ترانسها با مقیاس کمتری از اولیه خود که تا حد بسیار بالایی تمام ویژگیهای جریان در اولیه خود را دارد به تجهیزات فشار ضعیف پست و رله ها و نشاندهنده ها متصل میشود. ثانویه این ترانسها دارای سیم پیچ با دورهای زیادتری نسبت به اولیه که بیشتر مواقع تنها یک شمش و یا چند دور از شمش است ساخته میشود .
یکی ازمهمترین موارد در ساختمان یک ترانسفورماتور جریان، اختلاف ولتاژ خیلی زیاد بین اولیه و ثانویه میباشد زیرا ولتاژ اولیه همان ولتاژ نامی پست است، در حالیکه ولتاژ ثانویه خیلی پایین میباشد که با توجه به این مورد بایستی بین اولیه و ثانویه ایزولاسیون کافی وجود داشته باشد. ترانسفورماتورهای جریانی که در پستهای فشارقوی مورد استفاده قرار میگیرند، دارای ایزولاسیون کاغذ و روغن (توأما") میباشند.
طرح این ترانسفورماتورها نیز بستگی به سازنده آن داشته، ولی بطور کلی ترانسفورماتورهای جریان از نظر ساختمانی در انواع مختلف ساخته میشوند:
1- CT های هسته پایین
2- CT های هسته بالا
3- نوع بوشینگی
4- نوع شمشی
5- نوع حلقوی
6- نوع قالبی یا رزینی (Castin Resine)
الف) ترانسهای جریان هسته پائین:
ترانسفورماتورهای جریان هسته پایین و یا "Tank Type": در این نوع، هادی اولیه در داخل یک بوشینگ به شکل "U" قرار دارد، بطوریکه قسمت پایین "U" در داخل یک تانک قرار دارد و در این حالت اطراف اولیه بوسیله کاغذ عایق شده و در روغن غوطهور میباشند در این حالت مخزن فلزی از نظر الکتریکی محافظت میشود . سیم پیچیهای ثانویه بصورت حلقه، هادی اولیه را در بر میگیرند. در این طرح طول اولیه نسبتا" زیاد بوده و عبور جریان باعث گرم شدن ترانس جریان میگردد . استفاده از این نوع ترانس های جریان بیشتر در مواقعی است که چندین هسته و نیز اتصالات متعدد در اولیه برای دسترسی به نسبتهای مختلف جریان لازم باشد.
در این ترانسها ترکیب روغن به همراه دانه های ریز کوارتز خالص است که منجر به حد اقل شدن ابعاد ترانس میشود .
محفظه روغن کاملاً آب بندی است و نیاز به باز بینی و نگهداری ندارد.
ب ) ترانسهای جریان هسته بالا :
در این نوع ترانسها مسیر طی شده در اولیه بسیار کوتاه میشود . هادی اولیه از داخل یک حلقه عبور کرده و سیم پیچ ثانویه دور هسته حلقوی پیچیده شده است . که ثانویه آن در قسمت بالا بوده و به نام "Top Core " و یا "Inverted" مشهور میباشند. کلیه سیم پیچ ها در داخل عایقی از روغن قرار دارد و سرهای ثانویه بوسیله سیم های عایق شده از داخل یک لوله به جعبه ترمینال هدایت میشود. جهت ایجاد عایق کافی بین ثانویه و اولیه در اطراف سیم پیچ ثانویه تعداد زیادی دور کاغذ که با توجه به ولتاژ ترانسفورماتورها تعیین میگردد، پیچیده میشود و فضای خالی بین کاغذ و اولیه نیز توسط روغن احاطه میشود. در ولتاژهای بالا ممکن است که سیم پیچ ثانویه در یک قالب آلومینیومی جاسازی شود.
در هر دو حالت فوق بایستی سعی شود که به هیچ عنوان هوا و یا ذرات دیگر به داخل محفظه ترانسفورماتورهای جریان نفوذ ننموده و از طرف دیگر امکان انبساط و انقباض روغن در اثر تغییر درجه حرارت نیز وجود داشته باشد، لذا در بالای ترانسفورماتورها بایستی فضای خالی به وجود آورد که به منظور ایزوله نمودن از هوا، از فولاد یا تفلون و یا دیافراگمهای لاستیکی (ارتجاعی) استفاده میشود که در اثر انبساط و انقباض روغن بالا و پایین میروند. در بعضی از طرحها نیز محفظه بالای روغن را از گاز نیتروژن پر میکنند.
ج ) ترانس های جریان بوشینگی :
در بعضی از دستگاهها نظیر کلیدهایی از نوع "Dead Tank Type" و یا ترانسفورماتورهای قدرت و راکتورها جهت صرفهجویی میتوان ثانویه یک ترانس جریان را در داخل بوشینگ دستگاهها قرار داده، بطوریکه اولیه آن با اولیه دستگاه مشترک باشد. این نوع ترانس را ترانسفورماتورهای جریان از نوع بوشینگی مینامند. در ولتاژهای پایین نیز ممکن است از رزین به عنوان ماده جامد عایقی استفاده نمود که این نوع ترانسفورماتورهای جریان تا ولتاژ 63 کیلوولت کاربرد بیشتری دارند و در حال حاضر سازندگان مختلفی سعی مینمایند که این طرح را برای ولتاژهای بالاتر نیز مورد استفاده قرار دهند.
د ) ترانس جریان نوع قالبی یا رزینی:
از این نوعCT ها بیشتر در مناطق گرمسیری و به منظور جلو گیری از نفوذ رطوبت و گرد و خاک به داخل CT استفاده می شودو تا سطح ولتاژ 63 کیلو ولت و جریان 1200 آمپر بیشتر طراحی نشده اند.
این ترانسها بمنظور جداسازی مدارهای حفاظتی واندازه گیری از مدار فشار قوی و تبدیل مقادیر جریان یا ولتاژ به میزان مورد نظر بکار میروند . این نوع ترانسها قابل نصب در تابلوهای فشار متوسط است . عایق این نوع ترانسها از نوع اپوکسی رزین است که تحت خلا ریخته گری میشود و با خواص عایقی و مکانیکی مناسب ساخته میشود .
ترانس های جریان از نظر هسته به دو نوع تقسیم می شوند :
1- ترانس های جریان با هسته اندازه گیری
2- ترانس های جریان با هسته حفاظتی
1- ترانس های جریان با هسته اندازه گیری وظیفه دارند که در حدود جریان نامی و عادی شبکه از دقت لازم برخوردار باشند. و این نوع هسته ها باید در جریان های اتصالی کوتاه به اشباع رفته و مانع از ازدیاد جریان در ثانویه و در نتیجه مانع سوختن و صدمه دیدن دستگاه های اندازه گیری در طرف ثانویه شوند.
2- ترانس های جریان با هسته حفاظتی :
باید در جریانهای اتصال کوتاه هم بتوانند دقت لازم را داشته و دیرتر به اشباع رفته تا بتوانند متناسب با افزایش جریان در اولیه ، آن را در ثانویه ظاهر کرده و با تشخیص این اضافه جریان در ثانویه توسط رله های حفاظتی فرمان قطع یا تریپ به کلیدهای مربوطه داده تا قسمتهای اتصالی شده و معیوب از شبکه جدا شوند.
قدرت نامی ترانس جریان:
قدرت اسمی ترانس جریان مساوی حاصل ضرب جریان ثانویه اسمی و افت ولتاژ مدار خارجی ثانویه حاصل از این جریان می باشد. مقادیر استاندارد قدرت های اسمی عبارتند از :
2.5 – 5 – 10 – 15 – 30 VA
که البته مقادیر بالاتر در ترانسها قابل طراحی و استفاده نیز میباشد .
کلاس دقت ترانس های جریان:
میزان خطای CT ها با توجه کلاس دقت آنها مشخص می گردد. کلاس دقت CT برای هسته اندازه گیری و حفاظتی به دو صورت مختلف بیان می گردد. برای هسته اندازه گیری درصد خطای جریان را در جریان نامی ارائه می کنند.
مثلاً کلاس دقت CL=0.5 یعنی 5/0 % خطا در جریان نامی CT های اندازه گیری را معمولا در کلاس دقت های 1/0 – 2/0 – 5/0 – 1 -3 – 5 – مشخص می کنند و در کاتولوگ ها و نیم پلیت تجهیزات به صورت 2/0:cl 5/1200 c.t: مشخص می گردد . در ضمن باید توجه داشت اگر بر روی نیم پلیت ها 800c نوشته شود یعنی ولتاژ اتصال کوتاه اگر از 800 ولت بالاتر رود ct به حالت اشباع خواهد رفت .
برای هسته های حفاظتی درصد خطای جریان را برای چند برابر جریان نامی بصورت XPY بیان می کنند . %X خطا در Y برابر جریان نامی مثلا 10 P 5 یعنی 5% خطا در 10 برابر جریان نا می که CT های حفاظتی بر اساس استاندارد IEC بصورتP 5 وP 10 می باشند ( 30 P 5 و 20 P 5 و10 P 5 ) و (20 P 10و 10 P 10).
CT ها دارای چند نوع خطا می باشند :
1- خطای نسبت تبدیل RAT IO =KIS-IP/IP
2-خطای زاویه : PHASE DISPLUCEMENT: اختلاف زاویه و ثانویه CT با رعایت نسبت تبدیل خطای زاویه است .
3- CT های حفاظتی دارای خطای ترکیبی می باشند . مثلا خطای ترکیبی CT نوع 20P 5 برابر5% است.
4- CT های حفاظتی دارای خطای ALF می باشند. ( ACURRACY LIMIT FUCTER) یعنی تاچند برابر جریان نامی CT نباید خطای CT از حد گارانتی تجاوز کند مثلا خطای ALF در CT 20 p 5 برابر 20 می باشند .
تاریخ : شنبه 92/4/29 | 5:7 عصر | نویسنده : | نظرات ()
در میان همه طرح هایی که تا به حال برای استفاده از انرژی آفتاب ارائه شده است شاید طرح پیشنهادی ” Kyuho Song” جالب ترین باشد. او توانسته است یک پریز برق خورشیدی با حالتی جالب طراحی کند.
این دستگاه بسیار ساده است چرا که با یک تیوپ خاص به شیشه میچسبد. تنها کاری که شما لازم است انجام دهید اتصال دوشاخه و استفاده از برقی است که به راحتی به دست می آید.
این پریز برق در صورت تولید انبوه می تواند یکی از بهترین و سبزترین ایده هایی باشد که تا به حال ارائه شده است چرا که هیچ دستگاهی تا به امروز به این آسانی انرژی تبدیل شده خورشید را در اختیار شما قرار نمی دهد.
تاریخ : پنج شنبه 92/4/27 | 5:44 عصر | نویسنده : | نظرات ()